تا امروز (۲۹ تیر) ۱۹ قسمت از سریال «همگناه»، منتشر شده است. خیلیها این سریال را بهدلیل داستان پرکشش و بازیگران مطرحش، بعد از سریال «شهرزاد» خونی تازه در رگهای شبکه نمایش خانگی میدانند. سریال برادران کیایی به دلیل تعدد شخصیتها و داستانهای فرعی، حواشی و نکات بسیاری هم دارد.
شهرآرانیوز؛ سریال «همگناه» درباره خانواده «صبوری» است، خانوادهای بزرگ و قدیمی که سالهاست در کار صادرات و واردات گل و گیاه هستند. آنها در خانهای قدیمی همچنان در آرامش با هم زندگی میکنند، اما ورود جوانی به این خانواده زندگی همه آنها را دستخوش تغییراتی میکند. کل ماجرای سریال بر محور شخصیت اصلی یعنی فریبرز صبوری میچرخد؛ یک پلیس-کاراگاه که نقشش را پرویز پرستویی بازی میکند.
نویسنده: محسن کیایی، علی کوچکی (بر اساس طرحی از چیترا نادری)
۱. اولین قسمت سریال «همگناه» ۶ اسفند ۱۳۹۸ منتشر شد.
۲.سریال «همگناه» دو فصل دارد که تابهحال فصل اول آن به طور کامل و فصل دوم آن تا قسمت هفت منتشر شده است.
۳. هرقسمت این سریال، ۵۰ دقیقه زمان دارد.
۴.«همگناه» داستانی معمایی، عاشقانه و خانوادگی دارد. محسن کیایی درباره اهمیت خانواده در این سریال گفته است:
خانواده برای ما خیلی اهمیت دارد. ما قرار نیست موضوع را حل کنیم. تلاش ما بر این بود که واقعیت را نمایش دهیم. تضاد و تفاوت بین نسلها را نمایش دهیم. قدیم هر ده سال تغییر در نسلها داشتیم، اما امروزه هر دو یا سه سال این تغییرات وجود دارد. نخواستیم در نشاندادن این شرایط افراط و تفریط کنیم. خانواده جایگاه بسیار مهمی دارد و تلاش داریم بگوییم خانواده چطور میتواند کنار هم باشد.
۵. همگناه نخستین تجربه مصطفی کیایی در شبکه نمایش خانگی است. او در سینما نویسندگی و کارگردانی فیلمهای مهمی را برعهده داشته است: مطرب (۱۳۹۷)، چهارراه استانبول (۱۳۹۶)، بارکد (۱۳۹۴)، عصر یخبندان (۱۳۹۳)، خط ویژه (۱۳۹۲)، ضد گلوله (۱۳۹۰)، بعدازظهر سگی سگی (۱۳۸۸)
۶. مصطفی کیایی با فیلم «خط ویژه» و سیمرغی که از سیامین جشنواره فیلم فجر برای فیلمنامه این فیلم گرفت شناخته شد.
۷.قبل از «همگناه» آخرین حضور پرویز پرستوییدر یک سریال به ۱۰ سال پیش برمیگردد. او سال ۱۳۸۸ در سریال «آشپزباشی» نقشآفرینی کرده بود و حالا با یک سریال نمایش خانگی برگشته است. خود پرستویی دراین باره گفته است:
من همیشه گاردی با شبکه خانگی داشتم. من سال ۸۸ با تلویزیون خداحافظی کردم (منظور حوادث سیاسی آن سال نیست)، اما بالاخره سریالهایی مثل «زیر تیغ»، «آشپزباشی» «امام علی (ع)» و… را در تلویزیون بازی کرده بودم. من همیشه خود را تقسیم کردهام که تئاتر یا سینما کار کنم و هیچگاه نگفتم هنرپیشه سینمایی هستم. پیش از این درباره سریالهای نمایش خانگی فکر میکردم کارهای شانهتخممرغی هستند و اگر سوپر میروید یک محصول نمایش خانگی هم میخرید، اما این تابو را «شهرزاد» در همان فصل اول شکست و دیدیم اگر نمیتوان در تلویزیون بازی کرد میتوان این مدلی به خانههای مردم رفت.
۸. نقش جوانیهای فریبرز صبوری را بهروز پرستویی، پسر پرویز پرستویی، بازی کرده است. بهروز پرستویی پسر پرویز پرستویی است و در این سریال اولین بازیگری خود را تجربه کرده است.
۹. تیتراژ پایانی این سریال را علیرضا قربانی خوانده و شعر آن هم کار حسین غیاثی است.
۱۰. شبکه «کُرد ست» عراق، به تازگی امتیاز پخش سریال «هم گناه» را خریداری کرده است و به زودی آن را پخش خواهد کرد.
۱۱.قرار بوده بین فصلهای اول و دوم سریال فاصله چندماهه باشد، اما دستاندرکاران سریال تصمیم گرفتهاند به دلیل شیوع کرونا و نیاز مردم به تماشای محصولات نمایشی، فصل دو را زودتر منتشر کنند.
۱۲. محسن کیایی گفته است مواد قصه داستان برای ۵۰ قسمت بوده است: «قصهای که پرورش دادیم و تعداد کاراکترهایی که تعریف کرده بودیم و داستانها متریالی برای ۵۰ قسمت است، اما بنابر تمام سیاستهایی که در این زمینه وجود داشت، قرار شد ۲۴ قسمت شود.
۱۳.سریال مخاطب را با رازهای خانوادگی صبوری درگیر میکند؛ رازهایی که برملا شدن آنها ممکن است شیرازه این خانواده منسجم را از بین ببرد.
۱۴. ستارههای سینما و تلویزیون در این سریال جمع شدهاند و نقشهای کلیشهای به آنها سپرده شده تا ذهن مخاطب بهراحتی آنها را بپذیرد و با داستان سریال جلو برود.
۱۵.محسن کیایی قرار بوده در این سریال نقش «پیمان» با بازی پدرام شریفی را بازی کند. او خودش در این باره گفته است:
من قرار نبود نقش آرمان را بازی کنم. خودم دوست داشتم نقش پیمان را بازی کنم چراکه از نظر بازیگری این نقش برای خود من چالش بود، ولی اینجا مصطفی (کیایی) ترجیح داد که من ایفاگر شخصیت آرمان باشم در حالی که من طراحی این شخصیت را برای خودم ننوشته بودم.
در این سریال شخصیتی ترنس وجود دارد با نام سیما که نقش آن را سوگل خلیق بازی میکند. سیما دختری است که ازنظر روحی به پسر بودن گرایش دارد و خودش میگوید از اینکه لباسهای زنانه بپوشد، متنفر است. برخی معتقدند سازندگان هم گناه آنقدر درگیر ممیزی بودهاند که حتی جرئت به زبان آوردن لغت «ترنس» را در سریالشان نداشتهاند. «همگناه» مقابل سریال «آقازاده» قرار میگیرد که هرچه توانسته از خطوط قرمز عبور کرده است. مصطفی کیایی درباره این شخصیت گفته است:
من زمانی کافهای داشتم. در آن کافه تعداد زیادی از این آدمها حضور داشتند. ما همیشه کاراکترها را گلدرشت نشان دادهایم اما در این سریال بازخوردها برایمان مهم بود. خود کاراکتر خیلی موردتوجه نبود و ابتدا خواستم بسترسازی کنیم که نگاه به این موقعیت و مشکل چیست و تلاش کردیم بازخوردها را در خانوادهها نشان دهیم. خیلی از این آدمها در درونشان مسائلی دارند و زمانیکه با آنها حرف میزنید برونریزی میکنند که طبیعتا خیلی اغراق ندارند. من چنین داستانی را در زندگی واقعی مشاهده کردم، فردی بود که به دلیل فشار خانواده مدتی ازدواج کرد و بعد از مدتی زندگی جدا شد و ما تلاش کردیم ماجرا را از نگاه خانواده شرح دهیم. این روزها شرایط برای افراد ترنس بازتر شده است و ایران از کشورهایی است که با انجام عمل بر روی این افراد موافق است اما پذیرش چنین اتفاقی از سوی خانواده ها بسیار سخت است که در سریال همگناه دیده میشود و میتوانیم این روایت را براساس واقعیت بدانیم.
قطعهای که محسن چاوشی براساس یکی از آهنگهای فولکلور برای سریال «همگناه» ساخته بود، به طرز عجیبی با صدای بوق سانسور شده است. پیشترها قطعه «حلالم کن» هم که برای فیلم سینمایی «ژن خوک» ساخته شده بود دچار همین ممیزی شده بود.
بازی بهروز پرستویی در این سریال واکنشهای زیادی به همراه داشت؛ تا جایی که پرویز پرستویی، پدر پرویز، در یک پست اینستاگرامی به این واکنشها پاسخ داد:
سلام خدمت همه عزیزان، امروز در دنیای مجازی اخبار بازی پسرم، بهروز پرستویی، در مجموعه شبکه خانگی همگناه، بهکارگردانی اقای مصطفی کیایی عزیز، بحث داغی را به وجود آورده، از ظهر تا الان داشتم کامنتها و اخبارهای مربوط به این موضوع رو میخوندم.
مثلا: چقدر پدر و پسر به هم شبیهاند. پسر بهتر از پدره، چقدر جالبه برام جالب بود و برای اینکه خدای ناکرده سوءتفاهم پیش نیاد و سوءتعبیر نشه، تنها کسی که پست نگذاشت، خودم بودم.
اما از اونجاییکه متأسفانه بعضا عزیزانی بادقت پستهارو نمیخوانند، به کامنتهایی برخوردم که: بله دیگه، حالا اینکار چه تفاوتی با آقایان و آقازادهها داره؟ اینهمه تحصیلکرده هنر داریم، هنوز این فرصتها براشون پیش نیامده. پرستویی چون خودش تو این کاره پسرشم آورده. پرستویی پس چرا آقازادهها رو شماتت میکنه؟
البته آقای مصطفی کیایی در پستی که گذاشتن توضیحدادن علت حضور فرزند من در این مجموعه فقط بهخاطر شباهتش به منه، مثل درنا مدنی که جوانی رؤیا تیموریان عزیز رو بازی میکنه.
ناگفته نماند، بهروز پرستویی در فیلم آژانس شیشهای هم بهخاطر شباهتش پسر کوچک منو بازی میکرد و همچنین بهروز پرستویی و دخترم هرود در سریال «پهلوانان نمیمیرند» ساخته آقای حسن فتحی عزیز که تهیهکننده آن، دوست عزیزم آقای محمد بیکزاده بود و لنگ دو کودک بودند و خواستم کارشان لنگ نماند، در سه اپیزود بازی کرده بودند.
بنده اگر میخواستم در دنیای بازیگری باشند میتونستم کلی حمایتشون کنم، حالا یا موفق و یا ناموفق، مثل خیلی از عزیزانی که هیچ نسبتی با من نداشتند و در عالم هنر حمایتشون کردم. واز خود من هم پرکارتر هستند.
اصلا قصد گذاشتن این پستو نداشتم، ولی احساس کردم خیلیها اذیت شدند و نسبتهایی دادند. خواستم بگم نگران نباشید بهروز پرستویی زندگی خودشو داره و دغدغهاش بازیگری نبوده و اگر هم دلش بخواد در این عالم هنر باشه من هیچ نقشی نخواهم داشت؛ چرا که دنیای بازیگری خیلی بیرحمتر از این حرفهاست. بلد باشی میمونی وگرنه با مغز به زمینت خواهد زد.
سریالی که جیب مردم را خالی میکند
مسعود فراستی در یکی از برنامههای هفت به شدت از این سریال انتقاد کرده بود:
«در این فیلم اشرافیت وجود ندارد چون این اشرافیت ریشه ندارد. این قصهها اگر برای هرکدام از اشخاص اتفاق میافتاد فرقی نمیکرد. من نکتهای راجع به سرگرمی بگوییم؛ 90 درصد سریال های جهان برای سرگرمی است اما بلد هستند سرگرم کنند. بسیاری از سریالهای آنوری سرگرمیهای به درد بخوری هستند. من مخلص سرگرمی هستم اما نه سرگرمی کاذب و خالیکردن جیب مردم. چه شد آدمی که آنقدر تکنینک بلد بود اینگونه شد؟»
دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تائید توسط شهرآرانیوز در سایت منتشر خواهد شد.
نظراتی که حاوی توهین و افترا باشد منتشر نخواهد شد.
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۳
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
مریم
۱۴:۰۷ - ۱۴۰۰/۱۰/۲۴
۰
۱
پاسخ
سلام اولا که چند تا انتقاد نه تنها برای این سریال بلکه برای تمامی سریال های نمایش خانگی ایرانی داشتم. اینکه در این سریال ها از کمبودها و نداشته های مردم پس زمینه درست می کنند تا مخاطب را جذب کنند از جمله ماشین های مدل بالا و خونه های لوکس و ... توی این سریال ها تنها گرفتاری و دغدغه شون عاشقی و عشق هست. اگر گرسنه باشی عشق اجازه نمیده فکر کنی که بخوای عاشق بشی. اگر گرسنه باشی عشق احساسات رو کور میکنه و نمیگذاره احساسات بر تو غلبه کنه. دوما توی این سریالها همه دو به دو عاشق هم میشن. یعنی طوری بازیگرها رو چیدمان میکنند که هیچ بازیگری در نهایت داستان بدون عاشق شدن صحنه فیلمبرداری رو ترک نکنه. مثلا توی این سریال اون خیری که هدیه رو به سرپرستی قبول میکنه و سنی ازش گذشته و به اصطلاح آدم پخته ای هست نباید احساست برش غلبه کنه اون هدیه بچه است خامه نمیفهمه... گدا گر معتبر شود از همه عالم بی خبر شود همینه که مثل هدیه هست. دوما چطور میشه پسری که مثل سامان صبح تا شب دختر عوض میکنه و دنبال دخترهای امروزی و ... عاشق زنی بشه که نه سال از خودش بزرگتره و وضع مالی اش هم بده و بچه هم داره... پولدارها به فقیرها نگاه هم نمی کنند چه بخواهند بخواهند ازدواج کنن. سریال هایی پر توهمات دوران نوجوانی که انگار کارگردان و نویسنده در حد ده یا یازده سال سن داشتن